موضوعات مطالب
آرشيو مطالب
صفحه ها
آمار و امكانات
سایر امکانات
پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو مى كند كه سراسر سال، رمضان باشد
جلوه و جمال والاي رمضان در شعر

از زمان رودكي تا كنون و با شكل‌گيري ادب پارسي،‌ آثاري با موضوع رمضان در شعر شاعران بزرگ فارسي‌زبان مسلمان ديده مي‌شود؛ براي مثال، فردوسي از اولين شاعراني بود كه مفهوم رمضان در آثارش وجود دارد.

ناصرخسرو از ديگر شاعراني است كه به موضوع رمضان توجه داشته و در ديوان اشعارش شعرهايي با اين موضوع يافت مي‌شود. همچنين مولانا‌، شاعر و عارف بزرگ ايراني، از ديگر شاعراني است كه مي‌توان موضوع رمضان را در اشعارش رصد كرد؛ از جمله مثنوي معروفي كه هر سال در لحظه معنوي افطار از صدا و سيما پخش مي‌شود: اين دهان بستي دهاني باز شد / تا خورنده لقمه‌هاي راز شد // چند خوردي ‌چرب و شيرين از طعام / امتحان كن چند روزي در صيام.

اشعاري كه با موضوع رمضان سروده مي‌شوند، به عنوان �رمضانيه� معروف‌اند؛ يعني شاعراني كه با موضوع رمضان شعر مي‌سرايند، اين اشعار را با عنوان �رمضانيه� مي‌شناسند.

موضوعاتي كه شاعران درباره ماه رمضان توجه بيش‌تري به آن‌ها داشته‌اند، استقبال از ماه مبارك رمضان، تأمل در فلسفه روزه‌داري و حكمت آن، اشاره به آداب افطار و گشودن روزه، تأمل در فلسفه ليالي قدر و شهادت مولا اميرالمؤمنين علي (ع)، وداع با ماه رمضان و همچنين استقبال از عيد سعيد فطر است.

‌نوعي از شعر كه شاعران با موضوع استقبال از عيد سعيد فطر مي‌سرايند، به عنوان �فطريه� معروف‌ است؛ براي مثال، مولانا در استقبال از آمدن ماه مبارك رمضان گفته است: مبارك باد آمد ماه روزه / رهت خوش باد اي همراه روزه // شدم بر بام تا مه را ببينم / كه بودم من به جان دلخواه روزه. و يا باز در شعر ديگري مي‌گويد:

آمد رمضان و عيد با ماست / قفل آمد و آن كليد با ماست.

موضوع ديگري كه شاعران مسلمان پارسي‌زبان در ارتباط با ماه رمضان به آن توجه داشته‌اند، اين است كه انسان‌ها را از روزه‌ي جسم به روزه‌ي جان و در اصل، از روزه‌ي ظاهر به روزه‌ي باطن دعوت كرده‌اند و در اين موضوع تأمل داشته‌اند كه مفهوم رمضان تنها نخوردن و نياشاميدن نيست؛ بلكه بايد جسم و جان همگي روزه باشند و به دنبال معصيت نروند. براي مثال، از سعدي شعري است كه مي‌گويد:‌ شنيدم كه نابالغي روزه داشت / به صد محنت آورد روزي به چاشت // به كتابش آن روز سائق نبرد / بزرگ آمدش طاعت از طفل خرد // پدر ديده بوسيد و مادر سرش / فشاندند بادام و زر بر سرش // چو بر وي گذر كرد يك نيم‌روز / فتاد اندر او آتش معده ‌سوز // به دل گفت اگر لقمه چيزي خورم / چه داند پدر غيب يا مادرم ‌// چو روي پسر در پدر بود و قوم / نهان خورد و پيدا به سر برد صوم // چه داند كه در بند حق نيستي / اگر بي‌وضو در نماز ايستي؟...



برچسب :
نوشته شده در شنبه هفتم 4 1393 توسط soltani990 | لينك ثابت | (0) نظر

X