موضوعات مطالب
آرشيو مطالب
صفحه ها
آمار و امكانات
سایر امکانات
پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو مى كند كه سراسر سال، رمضان باشد
5 خاطره از عمليات رمضان

23تيرماه 1361 مردم ايران در حال راز و نياز و دعا و شب زنده‌داري بودند كه رزمندگان اسلام براي تنبيه متجاوز به معشوق لبيك گفتند و مقابل چشمان حيرت زده دشمن،به  27 كيلومتري خاك دشمن رسيدند. رمضان بود.عطش بود.بوي پيكرهاي سوخته از ميدان مين مي آمد و آنان كه از ديدار حق محروم ماندند با آب كانال پرورش ماهي و نهر كيتبان و ... وضو گرفتند.7400 نفر از نيرويهاي دشمن را كشتند و يا زخمي كردند و 1315 اسير گرفتند .

سيد مسعود شجاعي طباطبايي: محور عملياتي پاسگاه زيد، تير ماه 1361، در عمليات رمضان و در گرماي شديد شلمچه، رزمنده‎ پيكر پاك يك شهيد را در آغوش گرفته و براي انتقال به پشت جبهه مي‌برد. در عكس شيرمردي از قافله عشق مسافر اين ديار را در آغوش گرفته است؛ انگار ملائك بال‌ خود را زير پيكر پاك شهيد گسترده‌اند و همگي آمده‌اند تا سبك‌بالي عاشق را در ليلة القدر عمليات رمضان به‌دست قافله‌سالار و امام شهدا برسانند.

اين جاذبه عشق است كه قطرات خون امام خود را در گذر زمان همچون ستارگان در دل كهكشان پاشيده است و ره‎جويان عشق، چه زيبا اين مسير را دريافتند و راه قبله نور را با كلمات امام راحل فهميدند و قدم در وادي شهادت گذاشتند. اي هم‎سفران معراج حسين، شما برگزيدگان تاريخ خداييد و از اين روست كه حسين شما را در معراج عشق پذيرفته است. راز اين انتخاب را كسي خواهد فهميد تا بال در بال كبوتران حرم اُنس بيفكند و چه زيبا توانستيد در اين معنا غوطه‎ور شويد. كلام براي درك اين معنا عاجز است و بازكننده اين راز، تنها سكوت است و نه كلام.

سردار جعفر جهروتي: مرحله دوم عمليات رمضان كه شد، ما نبوديم. يعني تيپ در سوريه و لبنان بود. وقتي برگشتيم، شهيد همت مسووليت تيم را برعهده گرفت. من در مرحلة پنجم عمليات مسووليت مهندسي رزمي را بر عهده داشتم و مسووليت گردان تخريب هم به عهده من بود. ماموريت ما جوري بود كه روز و شب بايد كار مي‌كرديم.گردان تخريب بايد جلوي گردان‌هاي عمل‌كننده راه مي‌افتاد و معبر باز مي‌كرد و براي مهندسي هم بايد 17كيلومتر خاكريز مي‌زديم تا كاري كنيم كه دشمن از پهلو نتواند سمت ما بيايد و مجبور شود نيرو‌ها را دور بزند. روبه‌روي ما مثلثي‌ها و كانال پرورش ماهي قرار داشت و سمت راست ما خالي بود.

ما در اين عمليات با حاج همت مشورت كرديم كه بياييم با وجود طولاني بودن خاكريز، شب قبل از عمليات يك مقدار از خاكريز را به سمت خاكريز دشمن بزنيم. اين كار را شروع كرديم و همين باعث شد دشمن از عمليات ما مطلع شود. ولي چاره ديگري نداشتيم. اين خاكريز بايد بين خط ما و خط عراقي‌ها زده مي‌شد؛ يعني ميان مرز و كانال پرورش ماهي و مثلثي‌ها. شب قبل از آن مقداري خاكريز زده بوديم و آن شب بايد براي ادامه خاكريز قبلي، خاكريز عراقي‌ها را رد مي‌كرديم و مي‌رفتيم سمت مثلثي سوم.



برچسب :
نوشته شده در شنبه هفتم 4 1393 توسط soltani990 | لينك ثابت | (0) نظر

X